مقدمه
در اوايل قرن بيستم ، نتايج انقلاب صنعتي که در حدود سال 1790 اغاز گرديده بود به تدريج به ثمر رسيد . يکي از مشخصات بارز انقلاب صنعتي ماشيني کردن توليد بود که زندگي اجتماعي ، سياسي و اقتصادي جوامع صنعتي اروپا و امريکا را دگرگون ساخت . برخي از اثار و عواقب انقلاب مزبور را مي توان به شرح زير خلاصه نمود :
• رشد صنايع و توسعه بازرگاني • گسترش شهر نشيني و ازدياد جمعيت شهر ها • توليد انبوهي و توسعه بازار فروش در نتيجه ازدياد مصرف • پيشرفت تکنولوژي و استفاده از نتايج تحقيقات علمي در صنايع
از سوي ديگر ، بر دامنه قدرت و اختيارات حکومت به سرعت افزوده شد ، زيرا علاوه بر حفظ نظم و امنيت ملي ، تصدي اموري مانند حمل و نقل ، اموزش و پرورش و رفاه عمومي و همچنين تنظيم و کنترل فعاليتهاي سازمانهاي غير انتفاعي در بخش خصوصي براي نخستين بار جزو وظايف اساسي دولت به شمار امد .
تحولات مزبور ايجاب مي کرد که نظام سازماني نويني که منطبق با نيازهاي زمان و گسترش روزافزون دستگاههاي دولتي و خصوصي باشد ايجاد شود .
بدين ترتيب ، دانشمندان اروپايي و امريکايي در دو سوي اقيانوس اطلس ، مطالعات و بررسي هاي علمي خود را در جهت پايه گذاري نظام سازماني مزبور متمرکز ساختند .
در اين مقاله اصول و عقايد برخي از دانشمندان مزبور در قالب نظريه هاي مديريتي مورد بررسي قرار مي گيرد .
تعداد اسلاید : 35 اسلاید
فرمت فایل: پاورپوینت ppt و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
مبلغ واقعی 17,000 تومان 20% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 13,600 تومان